ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
داستان فارابی در جشن بزرگ موسیقی دانان
ابونصرفارابی متولد سال 259 در قریة فاریاب خراسان بدنیا آمد.
تحصیلات خود را در این شهر آغاز کرد. استعداد فوق العاده او در آموختن علوم موجب شگفتی
بستگان او بود و به زودی در مقام علم و فلسفه بپایه ای رسید که او را معلم ثانی لقب دادند .
او علاوه بر فلسفه در موسیقی نیز تحقیق کرده و او در زمان خویش از جزء دانشمندان به نام
موسیقی بوده است .
مثل همیشه در تاریخ ما انسان های بزرگ و فرهیخته د شمن و حسود وبدخواه زیاد دارند ، از این
رو بود که حاکم وقت آن زمان تصمیم به برگزاری جشنی گرفت که در آن از تمام موسیقی دانان
مشهوردعوت شد تا در مقابل این دانشمند بزرگ هنرنمایی کنند .
گویا حاکم وقت سعی در اثبات بی لیاقتی فاربی در مقام موسیقی را داشته و برای همین او را به این
جشن دعوت میکند که به خیال خویش هنر آن هنرمندان بزرگ فارابی را عاجز کند .
همه هنرمندان بزرگ حضور دارند و حاکم وقت شاد از غیبت فارابی ، تا اینکه او وارد مجلس
می شود ، جشن به نوای موسیقی هنرمندان آراسته می شود و هر هنرمند نوایی خاص می نوازد ،
یکی شاد می زند وحضار را به شوق و شور می آورد ، دیگری سعی می کند همه را در حزن فرو
ببرد و حاضران نیز ساکت میشوند و چهره های محزون می گیرند وبه همین ترتیب هر هنرمند از
سبک خاص خود استفاده کرد تا بر حاضران تاثیر بگزارد .
فارابی نیز در طول جشن در گوشه ای با سازش نشسته بود و ناظر بر هنروری نوازندگان ، پس
گذشت و همه نواختند و نوبت به فارابی رسید . می گویند : فارابی با سازش که بسیار زیبا و خارق
العاده بود و مانند آن را کسی نداشت برخاست و به گوشه ای دیگر رفت ، نشست و شروع به
نواختن کرد ، او طوری نواخت که تمام حضار بی اختیار می خندیدند ونمی توانستند جلوی شادی خود
را بگیرند حتی حاکم وقت که خیلی عصبانی بود ، طبق نوشته کتابی که در این باره خواندم : فارابی
با تغییر در ساختار سازش آهنگی نواخت که همه را درحزن عظیمی فرو برد و همه بی اختیار می
گریستند ، او بار دیگر با تغییرساختار سازش آهنگی نواخت که همه حضار به حالت خلصه و خواب
رفتند حتی نگهبانان ، پس او که هنر خود را به همه نشان داده بود و همه خوابیده بودند برخاست و
بدون هیچ مزاحمی از آنجا خارج شد .
این داستان فارابی که کمتر در جایی نقل شده نشان می دهد که هنر موسیقی در بالاترین سطحش چه
قدرتی دارد و اگر کسی واقعا علمش را داشته باشد و از در اخلاص آن را عرضه کند حتما می تواند
تاثیر لازم را بگزارد .
سلام
از علاقه های منه.
وبلاگتون خیلی برام جذاب بود. بررسی ادبیات و موسیقی با هم!!
(البته با توجه به تیتر چون هنوز نخوندم!!!)
ایشالا در فرصتای بعدی بیش تر و بهتر ارتباط بر قرار کنیم از دانش شما بهره ببرم.
ممنون. خدانگهدار